وبینار پاسخ به پرسشهای شرکتکنندگان در دوره بازاریابی دیجیتال - 5 خرداد
سوال 1: در اغلب دورههای محتوای متنی گفته میشود که قصهگو باشید و در متن قصه بگویید. حتی کتابهایی در این مورد هم تالیف شده. ولی هیچوقت از چگونگی قصه و حد مرزهای اون صحبت نمیشود. سوالم این است که حد و مرز قصهگویی برای برند و یا در محتوای بلاگ کجاست؟ آیا قصه حکم یک روایت جزئی را دارد که در بینابین پست قرار میگیرد؟ یا نه. کل بنیان پست را باید بر پایه قصه جلو برد؟ بابت این مسئله راهنمایی میخواهم. اگر منابع مناسبی هم دارید، معرفی کنید.
پاسخ: کتابهایی که برای داستانسرایی وجود داره، بهترین قصهگو برنده است، هر برند یک قصه است و قصههایی که میچسبند. این سه کتاب رو برای داستانسرایی پیشنهاد میکنم، مطالعه کنید. به شما در درک مفهوم Storytelling کمک میکنه.
Storytelling خوبه اما Overrated است. چند سالی هست مد شده. Overrated یعنی استوریتلینگ بیش از اون چیزی که بتونه مفید باشه دارن بهش بها میدن (مبالغه میشه). این به این معنا نیست که داستانسرایی بده و تمام محتوای شما باید از قصهگویی و استوریتلینگ باشه. بسته به نوع موضوع، موقعیت، مخاطب، رسانهای که استفاده میکنید، به محتواهای سرراست و ساده هم نیاز داریم. مثلا کسی بهدنبال هدیه روز پدر و مادره مستقیم دنبال اینه که چی بخره. این شخص حوصله قصهگویی و قصه شنیدن نداره. پس 100 درصد محتوا رو به سمت داستانسرایی نبرید.
سوال 2: اخیرا درگیر یک پروژه قصهگویی برای برندی خاص بودم. قبلا تجربه داستان نویسی را داشتم و داستان کوتاه بخشی از زندگیم بوده. اما وقتی پای قصهگویی برای برند به میان میآید، کمی وضعیت متفاوت است. چون تجربه اولم در این زمینه هم هست، الان دچار سردرگمی هستم. نمیدانم باید اول از شخصیت و پرداخت شخصیت شروع کنم؟ و بعد برای این شخصیت قصه بگویم؟ یا نه. اول روایتی داشته باشم و بعد شخصیت را بسازم. تجربه شما در پرداخت کاراکتر جدید علیبابا را میخواستم بدانم و اگر رودمپ مناسبی برای این کار دارید، خوشال میشوم راهنماییم کنید.
پاسخ: برای شروع قصهگویی ابتدا یک درون مایه یا شخصیت ایجاد میکنید و داستان رو برای اون شخصیت میگید. این قصه فراز و فرودهایی داره، پندهایی داره که در ادامه چند مورد از این قصهگوییها رو براتون آوردم:
• قصه بنیانگذاران کسبوکار (مثل دیجیکالا)
• قصه شکلگیری کسبوکار (مثل اپل)
• قصه مخاطبان کسبوکار (مثل علیبابا)
• قصه شرکای تجاری و تامینکنندگان کسبوکار (مثل کشمون)
• قصه خود محصول (مثل فندک زیپو)
• قصه کاراکتر برند یا همان مسکات (علیبابا)
• قصههایی که شاید برای شما هم اتفاق بیافتد (مثل آقای مکوندی تپسی)
اینها قصههاییست که در مسیر کسبوکار برای شما اتفاق میافتند. قصه باید باورپذیر باشه و باید ببینید از کجای کسبوکار میشه قصه ساخت. قصهها رو میتونید با بازآفرینی کردن در رسانههای دیگه، تولید کنید. مثل پستهایی که علیبابا تحت عنوان صدای سفر تولید میکردند. آدما هندزفری میذاشتن و ما اونها رو به شهرهای مختلف میبردیم. وقتی دیدم این مدل محتوا در اینستاگرام جواب داد، در توئیتر هم بازآفرینی کردیم و دیدم اونجا هم به شکل عجیب و غریبی ازش استقبال شد. بازم سعی کردیم در تبلیغات محیطی اونو بازآفرینی کنیم. مثل تابلوهایی که در سطح شهر نصب کردیم و صدای سفر رو برای آدما ترسیم میکرد. یک چیزی که در یک رسانه جواب میده شما میتونید اونو بازآفرینی کنید و قرار نیست اونو دور بندازید. فرمولهای موفقیت رو که بهدست میارید به راحتی از دستش ندید.
سوال 3: ما یک تولیدی داریم که کیف چرم فانتزی و اکسسوری دخترونه و لوازم التحریر فانتزی تولید میکنیم و توی پیج و سایت میفروشیم، محتوای خلاقی که بتواند هویت خاص خودمان باشد را نمیتوانیم پیدا کنیم. راه حل و یا پیشنهادی دارید در محتوای متنی و ویدئویی که انجام بدهیم؟
در تولید محتوای متنی برای صنعتهایی مثل فروش کفش، عینک، لوازمهای آرایشی و بهداشتی به دلیل کمبود موضوع چه راهکاری باید پیش بگیریم؟
پاسخ: سه نوع موضوع داریم: مرتبط، نیمه مرتبط، غیرمرتبط
موضوعات مرتبط بعد مدتی تموم میشه و تعدادشون خیلی زیاد نیست. مثلا جاهای دیدنی شهرهای مختلف یک موضوعیه که خیلی مستقیم به علیبابا ربط داره. این موضوعات تا جایی ادامه داره و نهایت تموم میشه. موضوعی که هیچ وقت سمتش نمیریم، موضوعات غیرمرتبط است. مثلا موضوع غیر مرتبط علیبابا چیه؟ اینکه بیاییم در مورد سندرم دست بیقرار صحبت کنیم. یا تحلیل قیمت نفت. این موضوعات اصلا ربطی به علیبابا نداره.
موضوع نیمه مرتبط چی میشه؟ مثلا کسی که میخواد بره مشهد بیاییم همراهیش کنیم که دیگه به چه چیزهایی نیاز داره؟ لیست کافههای شهرهای مختلف رو دربیاریم. یا لیست هتلهایی که نزدیک مراکز تجاری شهر مشهد هستن. یا نقشه مترو مشهد.
برای موضوع نیمه مرتبط باید یک پله بالاتر از کسبوکار خودتون بایستید و نگاه کنید و برای همین در اینجا یک تمرینی داریم:
تکنیک وسعت دید: یک پله بالاتر بایستید و فکر کنید.
شما لوازم آرایش نمیفروشید؛ در عضو فعال حوزه زیبایی هستید.
شما بلیط فروش نیستید؛ در عوض حال آدمها را خوب میکنید.
شما دارو فروش نیستید؛ در عوض جان آدمها را نجات میدهید.
شما کود فروش نیستید؛ در عوض دنیا را سبزتر و زیباتر میکنید.
شما اپراتور تلفن همراه نیستید؛ در عوض آدمها را به هم وصل میکنید.
شما کیف فروش نیستید؛ شما مروج سبک زندگی فانتزی هستید.
با این اعلانیهها (Statement) باید یک اتاق فکر با تیمتون بذارید و به نتیجه و جمعبندی برسید که چه نوع محتوایی رو تولید کنیم که به مذاق سگمنت و مخاطبان من خوش بیاد. وقتی که فقط به محصولت داری فکر میکنی، فقط اون جلوی چشمت هست و وسعت دید نمیتونی داشته باشی.
سوال 4: فعالیت ما طراحی سایت و سئو هست که میخواهیم گروه هدف و مشتریهامون شرکتهای متوسط و بزرگ باشند. حدود 10 سال است که فعالیت میکنم اما هنوز به درک مناسبی از نیاز محتوایی مدیران ارشد و مدیران میانی در حوزه طراحی سایت و سئو نرسیدم که بتوانم به درستی تولید محتوا کنم. مثلا میدونم که گروه مخاطبین من عبارت طراحی سایت شرکتی، طراحی سایت فروشگاهی و ... رو جستجو میکنن و راجع به اینها محتوا تولید میکنم اما بیشتر از این نیازهای محتواییشون رو نمیتوانم شناسایی کنم! راه حل چیست؟
مقالات زیادی در مورد آموزش طراحی سایت، آموزش سئو و آموزش اینستاگرام هست اما گروه مخاطب ما دنبال یادگیری نیست و میخواهد که شرکت نیازهای دیجیتال مارکتینگ آنها رو پوشش بدهد. ممنون میشوم راهنمایی کنید.
پاسخ: پرسش از مخاطب = کیورد ریسرچ + اتاق فکر
سه راه برای شناسایی نیازهای مخاطبانتون میگم. از خود مخاطبتون بپرسید. اینکه در چه حوزهای تولید محتوا انجام بدم تو دوست داری؟ با این کار به بینش مشتری پی میبرید و محتواهای بعدیتون رو میتونید، مشخص کنید. حالا از کجا میشه این مدل سوالاتو پیدا کرد؟ از کامنتها، دایرکت، کالسنترهاتون یا مرکز تماس با پشتیبانی.
راه دوم؛ کیورد ریسرچ است، که در همین دوره هم آقای طالبی یک متد برای این موضوع معرفی کردند.
راه سوم؛ با شناسایی افراد خلاق مجموعه و تیمتون، اونها رو به اتاق فکر دعوت کنید. اتاق فکر به شما در پرورش و توسعه ایدههای جدید کمک میکنه.
برای طراحی سایت هم باید از سوالهای نیمه مرتبط شروع کنید. مثلا راهنمای خرید دامنه از افراد غیر یا وردپرس برای چه افراد و کسبوکارهایی مفید است؟
سوال 5: برای عنواننویسی مخصوصا بنرهای تبلیغاتی چطور عنوان جذاب پیدا کنیم؟ ما این چالش را همیشه داریم و مخصوصا برای بنرهای یکتانت که طراحی میکنیم، اگر هم منبعی برای آموزش هست بهمون بگید.
پاسخ: اتفاقا یک محتوای بسیار خوب در حوزه تبلیغنویسی در بلاگ یکتانت وجود داره. تکنیکهای زیادی گفته که باهاش میتونید تیترهای اثربخش خوبی بنویسید و یک سری فرمول تیترنویسی بهتون داده.
سوال 6: یکی از چالشهای جدید ما در تیم محتوای متنیای که داریم، بحث تیترنویسی و اهمیت کپیرایتینگ و جذابیت و کشش تیترها است. بخشی از قضیه خب بر حسب تجربه بهدست میآید و قرار هم نیست از یک محتوانویس انتظار کار در حد یک کپیرایتینگ حرفهای را داشته باشیم. با این مقدمه، چه راهکار تمرینی یا کتاب یا دورهای را پیشنهاد میدهید جهت آشنایی نسبی نیروهای محتوایی و کارشناسان محتوا با بحث کپیرایتینگ؟
پاسخ: خودم دوره کپیرایتینگ برگزار میکنم که اگه پیج اینستاگرام منو دنبال کنید اونجا اطلاعرسانی میشه. حدود 20ساعت آموزشه. تو سایت شخصیم یه پست دارم با عنوان «کپی رایتینگ چیست؟ کپی رایتر کیست؟»، در این مقاله خیلی مقدمهوار در مورد کپیرایتینگ صحبت کردم. با خوندن این مقاله آدما کپیرایتر نمیشن، اما با خوندن کتابهایی که در رستهها و دستههای مختلف معرفی کردم، آدما به دانش کپیرایتینگ دست پیدا میکنن. البته یکسری فرمولهای اختصاصی برای هر صنعت و کسبوکاری وجود داره و با تست کردن و یادگیری بر اساس تجربه میتونه به دست بیاد. راه پیدا کردن این فرمولها اینه که مدلهای مختلفی از تیترها رو تست کنید تا به اون فرمول موفق برسید. همچنین کتابهایی در حوزه بازاریابی و فروش، بهعنوان چیزهایی که یک کپیرایتر قبل از کپیرایتینگ باید بدونه، کمک میکنه.
سوال 7: لحن برند ما داخل برند بوکی که طراحی شده صمیمی و عامیانه است. این لحن را در چه جاهایی باید استفاده کنیم؟ مثلا در صفحه محصول و لندینگ هم باید صمیمی باشد؟
پاسخ: ما یک چیزی به اسم طیف لحن داریم. در یک نمودار عمودی تمامی رسانههای برند (Touch Point) را لیست میکنید. یعنی هر جایی که مخاطب به برند شما وصل میشه. مثلا وبسایت، وبلاگ، مرکز پشتیبانی، شبکههای اجتماعی، کاتالوگ، گویش مامور تحویل کالا حتی تا این حد باید جزئی باشه. همه این موارد جز لیست رسانههای برند شما محسوب میشن.
یک لحن قالب داریم، لحنی که 80 درصد در تاچپوینتها یا رسانههای اصلی برند استفاده میشه. مثلا در علیبابا لحن قالب نوشتار فارسی به صورت معیار فارسی و دوستانهست. کلمات در آن شکسته نمیشوند اما پیغام صمیمت در لحن به مخاطب منتقل میشود. این لحن در تاچ پوینتهای اصلی سایت و اپلیکیشن علیبابا استفاده میشه. اما در برخی تاچپوینتها بستر غیررسمیتری دارند. مثل توئیتر. برند این اجازه رو داره که در بعضی از نقاط تماس، یک لحن دیگهای رو استفاده کنه. در کل در رسانههای مختلف، لحن باید یکپارچه باشه نه یکنواخت.
یک مثال در مورد یکپارچه بودن، نگاه کنید به مدل طراحی BMW، از مدل یک تا آخرین مدل، خط طراحیش یکپارچه و مشخصه. اما کاملا غیریکنواخته. برای مثال میتونید توئیتر و سایت علیبابا رو با دو لحن دوستانه اما متفاوت مقایسه کنید.
سوال 8: معیارهای موفقیت یک محتوا چه چیزهایی است؟ سطح یک تولیدکننده محتوا رو چطور بسنجیم؟ چطور متوجه بشیم که تولیدکننده محتوا کارش رو درست انجام داده؟ سنجههای کلیدی یک محتوا از نظر شما چیست؟
پاسخ: معیارهای موفقیت یک برنامه محتوایی شامل سه مدل است:
اهداف بازاریابی، زمانی که محتوا در خدمت فروش است. مثلا تعداد مشتریهایی که از اینستاگرام وارد سایت ما شدن. میزان فروشی که از اینستاگرام داشتیم. یا تعداد کاربرانی که از صفحه بلاگمون به صفحه فروش منتقل شدن.
اهداف ارتباطی، زمانی که محتوا در خدمت برندسازی است. اینکه آدمها چقدر نسبت به برند ما تصویر بهتری دارند و چقدر بیشتر برند ما رو میشناسند. مثلا از یک محتوایی که در یک وبلاگ قرار داده شده از این به بعد مخاطب برند شما رو بشناسه. حالا هر چقدر در تعداد بیشتری کیورد در نتایج بالا باشین باعث میشه که برند شما Top of Mind مخاطب بشه و با خودش فکر کنه که هر چی سرچ میکنه شما رو ببینه. در اصل محتوا کمک میکنه که کسبوکار شما برندتر شود.
اهداف فنی، این مدل اهداف تعداد بازدیدهای وبلاگ، میزان فالوورها، میزان تبدیلها رو ملاک خود قرار میده. با این هدف میتونید متوجه بشید که محتوا چقدر به رسانهسازی برند شما کمک کرده.
معیارهای موفقیت یک عدد محتوا (محتوای خوب، بد و درست)
برای محتوا درست دو چیز باید مورد بررسی قرار بگیره:
1. مستقلا محتوای خوبی هست یا نه. مثلا تیتر خوب، مقدمه خوب، اصول سئو رعایت شده، عکسهای مناسب استفاده شده، متن سکته نداره، اصول ویراستاری رعایت شده.
2. طبق سفارش بوده یا نه؟ فرض کنید که من یک خربزه شیرین خواستم و شما یک هندونه شیرین میارین. شیرین هست اما طبق سفارش من نیست. ما به محتوای درست نیاز داریم.
معیارهای موفقیت یک کارشناس محتوا
من برای اینکه یک کارشناس محتوا رو مورد بررسی قرار بدم، چند چیز رو ملاک قرار میدم.
1. مهارتهای نرم (Soft Skill): دانش و مهارت کافی نویسندگی داشته باشه
2. مهارتهای سخت (Hard Skill): درستنویسی براش موضوعیت داشته باشه
3. مهارت رسانه: در جریان اتفاقات رسانه و سوشال مدیاها باشه
4. آشنا به مارکتینگ: با مفاهیم بازاریابی آشنا باشه
در کل Content Marketer باید یک بال تولید محتوا (متنی، تصویری، ویدئویی) داشته باشه و یک بال مارکتینگ داشته باشه.
سوال 9: در پیج یک نمایشگاه بهتر است چه مطالبی گذاشته بشه؟ اخبار به روز و قیمتها یا نکات در مورد خودرو و انواع مدلها و نکات خرید؟
پاسخ: سه نوع محتوا وجود داره:
• محتوای مفید
محتوای مفید با منطق و مغز کار داره. خبر، لیست قیمتها، راهنمای خرید یک نوع محتوای مفید است و در زندگی به کارمون میاد.
• محتوای سرگرمکننده
محتوای سرگرمکننده، به جای مغز با لبهامون کار داره و یک لبخند روی لبهامون میاره. مثل محتوای رامک.
• محتوای درگیرکننده
محتوای درگیرکننده، با قلب انسان کار داره و اومده که احساسات رو درگیر کنه. مثل محتواهای انگیزشی.
در مورد پاسخ به این سوال؛ شما باید یک ترتیب منطقی از این سه نوع محتوا در پیجتون داشته باشید. حالا بر اساس صنعتتون بعضیشون ممکنه کم یا زیاد بشن و همیشه یک توازن منطقی بین توزیع این سه نوع محتوا وجود نداره. مثلا در صنعت گردشگری محتوای مفید 40 درصد، محتوای سرگرمکننده 30 درصد و محتوای درگیرکننده 30 درصد است. پیشنهاد میکنم پیج همراه مکانیک رو مشاهده کنید و از محتواهایی که قرار دادن الهام بگیرید. مثلا با مشاهده این نوع محتواها باید از محتوای A به محتوای B که در ذهنتون شکل گرفته برسید.
سوال 10: چگونگی پیدا کردن منبع الهام بخش برای محتوای خلاق را لطفا توضیح میدهید؟
پاسخ: یک تکنیکی به نام Analogy وجود داره که اینهمانی یا همانندی هم به اون گفته میشه. یه زمانی منبع الهام ما مشخصا آدمایی که در این صنعت فعالیت میکنن، نیستن.
مثال محمدرضا شعبانعلی از آنالوژی: میگه زمانی که برای کاربران عادی در سایت متمم، نامگذاری میکردیم، یکدفعه در خیابان چشمم به پژو 405 GL افتاد. (هیچ آپشنی، حتی شیشه برقی هم نداره) و این تو ذهنم تداعی شد ما هم مثل ایران خودرو برای اینکه این خودرو که هیچ آپشنی نداره برچسب عادی نزده و یک اسمی به اون اختصاص داده، بیاییم و یک اسم به کاربران عادیمون اختصاص بدیم.
این به معنای آنالوژی (Analogy) است. بهعبارتی مدلی که در صنعتی کار میکنه، ببینیم چطور میتونیم اونو تو بیزینس و کسبوکار خودمون پیادهسازی کنیم. یا اگر تبلیغی رو مشاهده میکنید، ببینید چطور میتونید در کسبوکار خودتون اینهمانی کنید و این کلید قصه است. مثلا با تیمتون تکنیکها، آهنگها و ... فیلم نولان رو بررسی کنید که چرا داره استقبال میشه. رمز فعالیتهای موفق رو بهدست بیارید و ببینید که ما چطور میتونیم در کسبوکارمون از اونها الهام بگیریم.
سوال 11: چطور میتوانیم وارد پوزیشنهای شغلی بشویم که کارشان تولید ایده هست؟ چه مشاغلی با این کار مرتبط هستن؟ چگونه در گروهها و جمعهای خلاق باشیم؟
پاسخ: تولید ایده فقط منحصر به کپیرایترها یا حتی مارکترها نیست. طراحان صنعتی، طراحان محصول، هنرمندها، آرتیستها، معمارها و حتی مغازهدار همه پوزیشنهای شغلی هستند که ایده دادن در اونها مهم است. اینکه چطوری در گروهها خلاق باشید هم نیازه که کامیونیتی و جمع این افراد رو پیدا کنید. مثلا بزرگترین کامیونیتی که من میشناسم گروه بازاریابان محتوایی در تلگرام است. در ایونتهای DM Pack باید حضور داشته باشید. برای اینکه با این آدما ارتباط بگیری باید کامیونیتیشونو پیدا کنی.
سوال 12: بعضی از افراد بر حسب تجربه میگویند که محتوای متنی در اینستاگرام و به خصوص در کپشن پست خوانده نمیشود و یا باید کوتاه باشد. باید چه رویکردی در نوشتن در اینستاگرام داشته باشیم؟
در نوشتن برای استوری در اینستاگرام چه نوع متنی باید تولید کرد؟ (کوتاه و بولت پوینتی یا توصیفی و داستانی؟)
پاسخ: نسخه تجویزی وجود نداره. بستگی به موضوع فرم محتوایی پست و استوری داره. مثل پیج علیبابا یا خیلی برندهای دیگه وقتی در پست حرفای طولانی زده میشه، میتونه کپشن کوتاهتری داشته باشه و برای هر پست یک صنعت هم این موضوع صدق نمیکنه، چه رسد به دو صنعت و موضوع متفاوت. مثلا یک زمان پستهایی داریم مثل همسفر و هر سفر که لازم است در کپشن توضیح بدیم. یا در مورد استوری که میخواد یک اطلاعیه رسمی رو منتشر کنه، طبیعتا متنش بیشتره و ممکنه حتی بولت هم نداشته باشه. اگر آدما این مدل اطلاعیهها براشون مهم باشه، وقت میذارن و میخونن. مثلا در استوریهای علیبابا، پرونده سفر داریم که یک قصه را در طی یک رشته استوری روایت میکنه. اینجا در بعضی از استوریها عکسه، در بعضی از استوریها یک کلمه نوشته میشه و شایدم یک صفحه متن باشه.
سوال 13: آیا همه برندها به محتوای خلاق نیاز دارند؟
پاسخ: الزاما همه برندها به محتوای خلاق و حتی محتوا هم نیاز ندارند، اما به ارتباطات خلاق نیاز دارند تا دیده شوند. کسبوکارتون اگر مخاطبش رفتار مصرف محتوا ندارن، فارغ از اینکه کدوم صنعته، محتوا و بازاریابی محتوا هم نیاز نداره. اما برای ارتباطاتتون با مشتری ایده داشته باشید تا از این ارتباط خوشحال بشه. خلاقیت، هزینه ارتباطات رو کاهش میده. مثلا یک پیامی رو سه بار باید ارسال کنی تا در ذهن آدما جا بیفته با یک رویکرد خلاقانه بار اول جا میفته.
سوال 14: حوزههای مختلف محتوا چه چیزهایی هستند؟ به غیر از سناریونویسی، نریشننویسی و ...
پاسخ: منظورتون اگر محتوای متنی باشه، یک بازاریاب محتوا (Content Marketer)، یک میکروکپی (UX Writer)، یک کپیرایتر و یک طراح هویت کلامی داریم.
کانتنت مارکترها در سوشال مدیاها، کپشننویسی، سناریونویسی و بعضیهاشون هم بلاگر هستن. کپیرایتر کارش نوشتن متن تبلیغاتیه. میکروکپی یا UX Writer، میکروکپیهای وبسایت و اپلیکیشن رو مینویسه. میکروکپی پیامهای کوتاهی که شما رو در فرایند خرید همراهی و راهنمایی میکنن. مثلا پیام خرید شما با موفقیت انجام شد. یا تمام خطاهایی که در فرایند خرید به شما نمایش داده میشه رو میکروکپی مینویسه.
نکته: درسته که همهشون از جنس متن هستن، اما دنیاشون به شدت متفاوت از همدیگهست.
در بالای همه اینها، هویت کلامیست، آدمی که دیزاین میکنه که برند، با چه هویتی بنویسه و صحبت کنه. مدل حرف زدن و نوشتن برند رو تعیین میکنه. وظیفه این شخص مشخص کردن (Tone of Voice) TOV یا لحن برند، مشخص کردن واژههایی که برند اجازه داره استفاده کنه، حتی ایموجیهایی که برند مجاز به استفاده از اونهاست رو مشخص میکنه.
حالا اگر بخوایم در تصویر وارد بشیم: دیزاینر (تصویر کامپیوتری)، کارتونیست که اشتباها به آن کاریکاتوریست میگن (کمیک استریپ)
در بخش ویدئو هم، مهارتهایی مثل رئال، موشنگرافی، استاپموشن وجود داره.
سوال 15: چه مهارتهای نرمی در حوزه محتوا باید داشته باشیم تا موفق شویم؟
پاسخ: مهمترین و بزرگترین مهارتی که از کارشناسان محتوا انتظار میره، سلیقهست. یک موهبت اصلی برای کارشناسان محتوا، در معرض محتوای باسلیقه قرار گرفتنه، که باعث میشه سلیقه اون کانتنت مارکتر هم بهتر بشه. رعایت و مدیریت زمان هم بسیار مهمه. توانایی کار تیمی از دیگر صفتهای مهم یک کارشناس محتوا محسوب میشه.
سوال 16: چه کتابهایی پیشنهاد میکنید بخوانیم که در محتوا قوی شویم؟
تو پاسخ سوال 6 در مورد منابع و کتابها راهنمایی کردم.
سوال 17: منابع یادگیری استراتژی محتوا چیست؟
پاسخ: کتاب استراتژی محتوا برای وب، نویسنده آن کریستینا هالورسون است. که هم قدیمه و حداقل یکبار هم باید خونده بشه. ولی همه چیز در اون نیست.
پیشنهاد من برای تقویت استراتژی محتوا اینه که با کیورد Content Strategy مقالات انگلیسی رو سرچ کنید و بخونید (نه فارسی) و در یوتیوب با کیورد Content Strategy ویدئوها رو مشاهده کنید.
سوال 18: سند استراتژی محتوا مجموعا طی چه فرایندی ایجاد میشود؟
پاسخ: سند استراتژی محتوا شامل 10 بخش است:
1. معرفی شرکت و برند
2. شناخت فضای رقابتی
3. درونمایه (یک الی سه کلمه است که جهتگیری اصلی ما رو در موضوعات مشخص میکنه، مثلا درونمایه دیجیکالا، کالا و خرید آنلاین است، علیبابا، بلیط، سفر، گردش)
4. ابزارهای انتشار محتوا (رسانههایی که قراره انتخاب و در نهایت در اون محتوا منتشر کنید)
5. موضوعات محتوا
6. انواع و قالبهای محتوا (متنی، ویدئو، پادکست)
7. زبان برند (لحن برند)
8. دستورالعمل پاسخگویی به محتوای کاربرساز (نحوۀ پاسخدهی به دایرکتها، کامنتها، توئیتها)
9. ترفیع محتوا (روشهایی که برای ترویج و پروموت محتوا در رسانههای مختلف اتخاد میکنیم)
10. نبایدها (خط قرمزهای ما در تولید محتوا و بازاریابی محتوا چیه و باید از صاحبان کسبوکار پرسیده شود)
سوال 19: آیا خلاقیت با طنزنویسی در تعامل است؟
پاسخ: به نظر من طنزنویسی نیاز به خلاقیت داره نه الزاما همه آدمای خلاق طنزنویس باشن. ولی فکر میکنم برای نوشتن طنز نیاز به خلاقیت هست.
سوال 20: تقویت مهارت طنزنویسی رو چطور به دست بیاوریم؟
پاسخ: برای اینکار خودتون رو باید در معرض طنز تمیز قرار بدید. مثل کتاب آب نبات هلدار، دایی جان ناپلئون. این کتابها به شما خیلی کمک میکنن که متن طنز تمیز رو ببینید. برای طنز خوب نوشتن باید در معرض طنز قرار گرفته باشید.
سوال 21: در تمرین انتخاب نام برای کتاب که در ویدئوها گفتید به این چالش برخوردم که برای یک موضوع انگیزشی (که مبحث درستی رو ارائه میدهد) چطور کپیرایتینگ و اسم بگذاریم که زرد نباشد؟ شما ایده دارید که بتواند کمککننده باشد؟
پاسخ: اگر میخواید شبیه یک جماعت نباشید، شبیه آن جماعت صحبت نکنید. از کلمات زرد مثل ثروت، کائنات، فرکانس و ... پرهیز کنید. چه در محتوا و چه در عنوان کتابتون از این واژهها و کلمات استفاده نکنید.
سوال 22: در دوره آنلاین MyDMC قدمبهقدم میروم. ولی هدف اصلی من ورود تخصصی به حوزه تولید محتواست. مخصوصا محتوای متنی. در دوران تحصیلم مقالات علمی کار کردم و برای چند تا سایت معتبر هم چند مقاله ژورنالیستی نوشتم، و به صورت جسته و گریخته در کلاسهای نویسندگی هم شرکت کردم ولی به صورت سازمان یافته و هدفمند وارد این حوزه نشدم ولی به شدت به تولید محتوای متنی در زمینههای مدیریتی و اجتماعی علاقمندم.
آیا به نظر شما درست هست که موازی با دوره بازاریابی دیجیتال، در این حوزه هم آموزشی ببینم و اگر درست است، از چه روشها و منابعی استفاده کنم؟
البته به عنوان پیش نیاز رو تایپ ده انگشتی و یکسری اصول ویراستاری هم کار میکنم. لطفا در این مورد هم راهنمایی بفرمایید. اگر پیش نیاز دیگری هم لازم است ممنون میشوم راهنمایی کنید. اینکه اگر مطلبی تولید میکنم در سایت شخصیم منتشر بشه بهتره یا در شبکههای اجتماعی و اینکه اصولا بهتره که ابتدا برای خودم مطلب بنویسم یا این که برای سایتهای دیگر کار کنم؟
پاسخ: جواب این سوال به صورت پاسخ یکساعته در وبیناری با عنوان «حرفه کارشناس محتوا» ارائه شده. این وبینار به درد افرادی که چند ساله تو حوزه محتوا کار میکنن و همچنین افرادی که علاقهای به حوزه محتوا ندارن، نمیخوره. فقط به درد کسانی میخوره که بهتازگی تصمیم گرفتن وارد تولید محتوا بشن.
سوال 23: من هنوز کارمند هستم و شنبه تا چهاشنبه از 8 صبح تا 4 عصر سرکار میروم. ولی خیلی به تبلیغات و کپیرایتر شدن علاقهمندم، از کجا شروع کنم؟ البته با این دوره جلو میروم، اگر راهنماییم کنید (مثل معرفی منابع خوب) که کمک کند عمیقتر بشوم در بحث کپیرایتینگ ممنون میشوم.
پاسخ: اگر خودم برگردم و از اول بخوام کپیرایتر بشم، نسخهای که برای خودم میپیچم، خودم رو بمباران میکنم با محتواهای آموزشی، ذکر شبانه روزم کپیرایتینگ باشه. هر ویدئو، دوره، کتابی که پیدا کنم رو میخونم. بعد شروع میکنم به نوشتن آگهیهایی که الزاما هنوز سفارش نگرفتن. مثل بازیهای تدارکاتی. این یک هشتگ با عنوان آگهی_برای_آگهی بین بچههای کپیرایتینگ وجود داره. بچههایی که از مرحله اول گذر کردن و خودشون رو بمباران محتوای آموزشی کردن، میگیم حالا وقت اینه که بشینن و آگهی بدون سفارش بنویسن و در پیج کاری خودشون منتشر کنن. هدف از شروع این کار جمعآوری یک سری نمونهکارهای مختلف با برندهای مختلف در یک پورتفولیو است.
سوال 24: آدمهای خبره محتوا در اینستاگرام و توئیتر چه کسانی هستند؟
پاسخ: آدمایی که از ترندها باخبرند و در نهایت سواد رسانهای بالایی دارند و دانش و مهارت بالایی دارند.
سوال 25: دوست دارم مدیر محتوا بشوم، چه مسیری رو باید طی کنم؟
پاسخ: مسیر مدیر محتوا شدن از مسیر کار کردن زیاد، بهعنوان کارشناس یا کارشناس ارشد محتوا میگذره. در وبیناری که به شما معرفی میکنم، قصهش اینه که چگونه شروع کنیم و چگونه ادامه بدیم. تا آخرین مراحل با شما همراهه و در هر مرحله باید چکار کنید و چی بخونید و چه کارهایی انجام بدید. چه تعهداتی باید داشته باشید. در مجموع مدیر یک چیزی شدن از مسیر کارشناس خوب میگذره.
سوال 26: به نظر شما من رزومهام رو برای علیبابا بفرستم چه نکاتی داشته باشد توجهشون جلب میشود؟ چه چیزهایی داشته باشد من رو رد میکنند؟
پاسخ: به صورت کلی برای همه شرکتها اگر بخوام چند نکته رو اشاره کنم اینه که:
• رزومه نباید زیاد از حد وارد جزئیات شده باشه یا اصلا وارد جزئیات نشده باشه.
• اگر سر و شکل درست و حسابی نداشته باشه سریعا رد میشه.
• از رزومه یک کارشناس محتوا میشه تشخیص داد که سلیقه داره یا نداره.
• در رزومه یک کارشناس محتوا غلط املایی بعیده.
• توقع میره یک کارشناس محتوا رسانههایی برای خودش داشته باشه (محتوای دلی؛ جایی که بابتش بهتون پول نمیدن)
• یک پاراگراف کوتاه قصه شخصی داشته باشید که چرا باید شما رو به عنوان کارشناس محتوا استخدام کنن.
سوال 27: آیا کارشناس محتوا حتما باید گرافیک بلد باشه؟
پاسخ: باید سواد بصری خوبی داشته باشه و تشخیص بده که یک محتوا تصویرش خوبه یا نه. البته بسته به جایگاهی که داره کار کردن با ابزار متفاوته.
سوال 28: برای بلاگ سایت خرید آنلاین مواد غذایی پروتئینی چه محتوایی تولید کنیم؟
پاسخ: از کیورد ریسرچ باید شروع کنید. طبق همون مواردی که در سوالهای قبل پاسخ داده شد، پیش برید.
سوال 29: میشه یک نرمافزار ویراستاری معرفی کنید که دقت خوبی داشته باشه؟
پاسخ: نرمافزار ویراستیار گزینه بدی نیست. اما ما خودمون از این نرمافزارها استفاده نمیکنیم و معتقدیم که ویراستاری یک کار هوشمند انسانی است. در سایت ویراستاران ابزارها رو معرفی کردند.
سوال 30: من حوزه بازاریابی موبایلی کار میکنم، مشکل اینه که محتوای آموزشی رو به صورت انگلیسی دنبال میکنن و مخاطب ما توسعهدهندگان هستند.
پاسخ: اگر مخاطبتون زبان انگلیسی رو دنبال میکنه چرا زبانتون رو تغییر نمیدید؟ یا چرا تلاش نمیکنید که سایت دو زبانه داشته باشید. دلیلی که یک صنفی، مخاطبانش بیخیال مقالات فارسی میشه و انگلیسیها رو دنبال میکنه، دلیل اصلیش اینه که مقالات فارسی آپدیت نیستن یا با اختلاف زمانی زیاد آپدیت میشن. به همین دلیل رجوع میکنن به مقالات انگلیسی و شما هم باید آپدیت باشید.
سوال 31: مدیر بازاریابی باید تسلط نسبت به محتوا داشته باشه؟
پاسخ: مدیر بازاریابی باید یک اشراف کلی نسبت به تمام تاکتیکها و روشهای بازاریابی داشته باشه، از جمله محتوا.
سوال 32: در مورد محتوای محصول حوزه چاپ، توضیح بدید؟
پاسخ: اگر منظور چاپخونه باشه، فکر میکنم خیلی مخاطبش رفتار مصرف محتوا نداشته باشه. خیلی روی این موضوع هم کار نشده.
سوال 33: اگر شخصیت برند جدی بود و موضوعش مثل بورس تخصصی بود، به جز محتوای آموزشی با اخبار چطور میشه با مخاطب در داستانسرایی ارتباط صمیمی برقرار کرد؟
پاسخ: داستانسرایی الزاما به معنی محتوای صمیمی نیست و اینها با هم تضادی ندارن. قصه میتونه جدی هم باشه و هیچ ایرادی هم نداره. قصهای که فانتزی نباشه و هیچ اتفاق بامزهای هم نداشته باشه.
سوال 34: میخوام در لینکدین تولید محتوا کنم و از تجربیاتم آموزش بذارم، ولی نمیدونم چه سبکی بیشتر دیده میشه (عکس، تیتر و نوع محتوا)
پاسخ: هر دو حالت جدی و رسمی رو در لینکدین داریم. چیزی که مهمه کیفیته که بتونی حفظش کنی. تو چطور آدمی هستی با همون شخصیت باید جلو بری. شخصیتت باید شبیه شخصیت نوشتههات باشه.
سوال 35: برای جذابتر شدن لندینگ پیج حوزه گردشگری چه کاری بهتره؟
پاسخ: مثلا در فروش بلیت، اطلاعات کامل پرواز رو بیارید. حتی یه جاهایی مدل هواپیما رو از خدماتدهنده (Provider) میپرسیم، که در بلیت به مسافر نمایش بدیم که شما قراره با این مدل هواپیما پرواز کنید. هر چی دادۀ موجود در لندینگ پیجهای فروش، بلیط، هتل و تور کاملتر باشه، باعث میشه که مشتری سوال کمتری براش بهوجود بیاد و این در تسهیل خرید، کمک میکنه.
سوال 36: در حوزه فروش تجهزات آشپزخانه مثل سینک و گاز رومیزی فعالیت میکنم. به نظر شما به غیر از سایت در چه شبکههایی میشه فعالیت داشت. لحن برند باید به چه صورت باشد؟
پاسخ: لحن برند بر اساس سلیقه من و شما نیست. لحن برند از شخصیت برند میاد. برند شما چه شخصیتی داره. یعنی اگر برند شما انسان بود چگونه انسانی بود؟ مثلا چیتوز اگه انسان بود، یک پسر 18 ساله بود که شیطونی خاص خودش رو داشت و ایستگاه ملت رو هم میگرفت. یا اگه بخوایم شخصیت انسانی همراه اول رو در ذهنمون تجسم کنیم، مثل یه آدم 50 ساله که کمی موهای کنار سرش سفید شده و با آداب با شما رفتار میکنه. پس لحن از شخصیت برند میاد و سلیقهای نیست. شخصیت برند هم از شخصیت موسسین اون برند میاد. برندها شبیه موسسینشون میشن.
جایی که مخاطب شما حضور داره، فعالیت برای شما مجازه. اگر بیزینسی که مخاطبین اصلیش خانمهای خانهدار هستن، توئیتر زیاد پیشنهاد نمیشه. مگر اینکه دلیل خاصی داشته باشند. معمولا برای خانمهای خانهدار اینستاگرام و تلگرام پیشنهاد میشه.
سوال 37: روی سایت اسباببازی مقالههای خیلی مرتبط مینویسم، روی سرچ صفحات جایگاه دوم و سوم هستم...
پاسخ: الزاما جایگاه سئو، (Pend) کیفیت محتوا نیست. ضمن اینکه جایگاه گرفتن در گوگل یک کار زمانبر است. کارهای پروموشنی و سئو کلاه خاکستری معروف هم باید کار بشه. همچنین اعتبار دامنه، چند وقته داره کار میکنه، روی چه کیوردهایی جایگاه گرفته، فقط کیفیت محتوا شاخص اصلی نیست.