آشنایی با مبانی و مفاهیم دیجیتال مارکتینگ
امروز میخوایم درباره اینکه دیجیتال مارکتینگ فراتر از گذاشتن چند تا پست سادهست صحبت کنیم. این وبینار مخصوص کساییه که شاید اطلاعات کافی از دیجیتال مارکتینگ ندارن یا کلاسهای من رو شرکت نکردن. قصد داریم یه نگاهی به مبانی و مقدمات دیجیتال مارکتینگ بندازیم و بگیم که دیجیتال مارکتینگ واقعاً چیه.
احتمالاً همه شما یه ذهنیتی از دیجیتال مارکتینگ دارید، اما هرکسی از زاویهای که خودش باهاش آشناست و اون رو تعریف میکنه. مثلاً کسی که تو اینستاگرام فعاله، میگه دیجیتال مارکتینگ یعنی اینستاگرام مارکتینگ. کسی که تولید ویدئو بلده، فکر میکنه دیجیتال مارکتینگ همون ویدئو مارکتینگه. یا کسی که تو تبلیغات آنلاین فعاله، میگه دیجیتال مارکتینگ یعنی بنرهای تبلیغاتی که تو سایتها دیده میشه. هرکسی هر چیزی که بلده رو بهعنوان دیجیتال مارکتینگ معرفی میکنه. اما تعریف دقیقتری از این حوزه داریم که یه کم متفاوته.
تعریف دیجیتال مارکتینگ از نگاه عادل طالبی
دیجیتال مارکتینگ در واقع یعنی انتخاب و استفاده خلاقانه و هوشمندانه از ابزارهای دیجیتال برای رسیدن به اهداف بازاریابی. این تعریف یه نکته مهم داره و اون اینکه اصل ماجرا بازاریابی و رسیدن به اهداف مشخصه، نه استفاده از هر ابزار دیجیتالی که دم دستمونه. اهداف بازاریابی باید از نوع اسمارت (SMART) باشن؛ یعنی مشخص، قابل اندازهگیری، دستیافتنی، مرتبط و زمانبندیشده. مثلاً یه هدف بازاریابی اسمارت این میتونه باشه که «در سه ماه آینده فروش رو 10درصد افزایش بدیم».
حالا اگه از ابزارهای دیجیتال، مثل ایمیل، SMS، وبسایت، سوشال مدیا و غیره، بهطور هوشمندانه و خلاقانه برای رسیدن به این اهداف استفاده کنیم، اون وقت میشه دیجیتال مارکتینگ. اما انتخاب ابزار خیلی مهمه. خیلیها اشتباه میکنن و ابزار نامناسب رو انتخاب میکنن و به هدف نمیرسن. مثلاً کسی که باید تو لینکدین فعالیت کنه، میره تو اینستاگرام. یا برعکس، کسی که محصولش بیشتر در اینستاگرام جواب میده، میره تو لینکدین.
یه مشاور املاک تو ایران واقعاً نیازی به سایت نداره؛ چون ایمیل زیاد به کارش نمیاد و بیشتر مردم هم از اینستاگرام استفاده میکنن. ولی توی کانادا قضیه فرق میکنه. اونجا مشاورای املاک حتماً باید سایت داشته باشن، چون خرید و فروش و اجاره و حتی امضا کردن قراردادها همش با ایمیل و به شکل دیجیتاله. بهخاطر همینه که معمولاً یه دامنه میگیرن تا یه ایمیل شیک داشته باشن، ولی تو ایران نیازی به این چیزا نیست و اینستاگرام کافیه.
حالا اگه یه مشاور املاک بخواد برای اجاره یا فروش ملکهای اداری بازاریابی کنه، لینکدین براش بهتره تا اینستاگرام. چون فضای لینکدین بیشتر تخصصیه و آدمها دنبال این چیزا هستن. حتی دیدم که بعضی از مشاورای املاک توی لینکدین فقط درباره نکات املاک اداری و قوانینش مینویسن و مخاطبای خودشون رو پیدا میکنن. با این حال، باز هم از سایتهای آگهی مثل دیوار و شیپور استفاده میکنن چون این ابزارها خیلی هدفمندترن.
اینجاست که اهمیت انتخاب ابزار درست، مشخص میشه. مثلاً خیلیا رو دیدیم که تو اینستاگرام فعالیت میکنن ولی چون هدفشون با فضای اینستاگرام جور درنمیاد، نتیجه نمیگیرن. بعدش هم میگن مردم بیذوقن و همه دنبال تتلو و سرگرمیان. خب بله، اینستاگرام یه جورایی فضاش فان و سرگرمیه. پس اگه میخوای محتوای آموزشی طولانی بذاری، اینجا جای مناسبی نیست؛ بهتره بری سمت وبینار یا روشهای دیگهای مثل SMS یا تبلیغات که مخاطب درست رو جذب کنه.
نکته اینه که انتخاب ابزار درست حتی از استفاده ازش مهمتره. اگه ابزار درست رو برای هدفت انتخاب کنی، حتی اگه خیلی حرفهای نباشی، شانس موفقیت داری. ولی اگه ابزار اشتباهی رو انتخاب کنی، هرچقدر هم تلاش کنی یا هزینه کنی، به هدفت نمیرسی. بهخاطر همین هم گفتم دیجیتال مارکتینگ فقط پست گذاشتن نیست؛ اینکه کجا و چطور پست بذاری، خیلی مهمتره. در نهایت، دیجیتال مارکتینگ چیزی بیشتر از فقط بودن تو یه شبکه اجتماعی یا ابزار خاصه. این حوزه نیاز به برنامهریزی، هدفگذاری دقیق و انتخاب ابزار مناسب داره تا به نتایج مطلوب برسیم.
ابزارها در دیجیتال مارکتینگ
تو دیجیتال مارکتینگ وقتی صحبت از ابزارها میشه، میبینی همه چی از ابزارهای ساده شروع میشه، همون چهارتا گردالیهایی که فقط میگن وبسایت بزن، سئو کن، سوشال مدیا کار کن، گوگل ادز و تبلیغات بنری بزن و... خلاصه دیجیتال مارکتینگ رو خیلی راحت جلوه میدن. بعد بعضیها هم میان ابزارهای معروف رو لیست میکنن، مثل HubSpot و SEMrush ،Ahrefs ،AdRoll و کلی ابزار دیگه. حتی میپرسن که مثلاً Trello هم ابزار دیجیتال مارکتینگ حساب میشه یا نه؟
دیجیتال مارکتینگ فقط استفاده از ابزارها نیست. مهم انتخاب و استفاده خلاقانه و هوشمندانه از ابزارهایی هست که توی فضای دیجیتال موجوده، برای اینکه به اهداف بازاریابیت برسی. یعنی اگه هدفت افزایش فروشه، باید ابزارهایی انتخاب کنی که به این هدف کمک کنن، مثل ارسال به موقع پیامک، ایمیل، تماس گرفتن، یا کمک به تکرار فروش. تو این کارها ترلو هم کمک میکنه، مگه نه؟ چون میتونی کارها رو منظم کنی، مشتریها رو پیگیری کنی، و همه چیز رو تحت کنترل داشته باشی. پس ترلو هم میشه یه ابزار دیجیتال مارکتینگ، چون داره به بازاریابی و اهداف فروش کمک میکنه.
خود من هم برای مشاورهها و کارهای استارتاپی از ترلو استفاده میکنم. برنامهریزیها و هماهنگیها توی ترلو انجام میشه. همه چیز اونجا ثبت میشه، هم من و هم تیمم میتونیم روند کار رو ببینیم. این دقیقاً به اهداف بازاریابی من که افزایش تعداد مشتریان مشاوره و معرفی آژانسهاست کمک میکنه. پس هر ابزاری که به تو کمک کنه به هدف بازاریابیت برسی، میتونه جزو ابزار دیجیتال مارکتینگ باشه، به شرط اینکه درست انتخاب و استفاده بشه.
توی حوزه سئو، ابزارهایی مثل گوگل و یاهو و بینگ هستن. توی ایران که بیشتر تمرکز روی گوگله، اما در حوزه دایرکتوریها مثلاً سایتهایی مثل کتاب اول، دیوار، و شیپور را داریم. قبلاً ایستگاه هم بود. یا توی حوزه سایت و بلاگ هم میتونی با وردپرس یا بلاگر سایت درست کنی.
تو حوزه محتوا هم سایتهایی هستن که درباره محتواهای مختلف بحث میکنن، یا مثلاً سایتهای نقد و بررسی، که تو ایران بیشترش توی دیجیکالاست. شبکههای اجتماعی هم که معلومه، و سرویسهای مبتنی بر موقعیت مکانی (LBS) مثل اسنپ و اُکالا هم هستن که متناسب با نیازها کار میکنن.
این مدلهای مختلف، دستهبندی ابزارها رو به شکلهای متنوعی نشون میدن. برای ایران هم بعضی جاها دستهبندیهایی دارن که میتونین ازشون استفاده کنین. مثلاً توی کانال «کار و کسب» یا سایتشون یه فایل PDF دارن که این دستهبندیها رو برای ابزارهای داخلی هم به شکل خوبی ارائه دادن.
مدلهای مختلف در دیجیتال مارکتینگ
مدلهای مختلف دیجیتال مارکتینگ هم هستن که بهت چارچوب میدن؛ مثل مدل RACE که سادهتره و قدیمیتره و مدلهای پیچیدهتر مثل SOSTAC که دقیقترن و جزئیات بیشتری دارن.
خب ببین، تو دیجیتال مارکتینگ هم یه سری مدل مثل همون مدل 4P که تو بازاریابی سنتی داشتیم، وجود داره. مثلاً مدل RACE که میگه اول باید «Reach» داشته باشیم، یعنی مردم ما رو پیدا کنن؛ بعدش «Act» یعنی یه کاری کنن و ثبتنام کنن؛ بعدش «Convert» یعنی تبدیل به مشتری بشن و در نهایت «Engage» یعنی درگیر بشن و دوباره بیان. مدلهای دیگهای مثل Flywheel هم داریم که رو همین اصول کار میکنن.
حالا تو این مدلها، هدف اینه که مخاطب پیدا کنیم، مشتریها رو درگیر کنیم و به خرید و تکرار خرید برسونیم. برای هر بخش هم یه سری ابزار هست که کمک میکنه، مثلاً برای لایو چت ابزارهایی داریم، یا برای سوشال مدیا مدیریت و انتشار ابزارهایی مثل نوینهاب و Hootsuite و... تو ایران هم ابزارهای ایرانی مثل برندمی و نجوا و غیره داریم.
تعداد ابزارهای دیجیتال مارکتینگ در سال 2024
تعداد ابزارهای دیجیتال مارکتینگ خیلی زیاده. سال 2015 حدود 150 ابزار بود که باید میشناختی، اما الان تا 13 هزار تا رسیده و پیشبینی میشه این عدد تا سال 2024 بهخاطر هوش مصنوعی دو برابر بشه. هر روز هم یک ابزار هوش مصنوعی جدید ساخته میشه، مثلاً ابزارهایی برای تولید محتوا با هوش مصنوعی که بعضیهاشون برای اینستاگرام بهینه شدن، بعضیا تو نوشتن ایمیل حرفهایان و ... .
البته خب این همه ابزار ممکنه گیجکننده باشه و هزینه هم زیاد داره. برای همین اگه تجربه کافی ندارین، حتماً یه مشاور بگیرین. چون اگه ابزار رو اشتباه انتخاب کنین، کلی هزینه میکنین و ممکنه به نتیجه نرسین. مثلاً پول زیادی خرج سایت و سئو بکنی، اما بعد بفهمین که اگه تو اینستاگرام سرمایهگذاری میکردین خیلی سریعتر به نتیجه میرسیدین.
در نهایت، نسخههای ایرانی هم برای این ابزارها داریم که توسط مجموعههایی مثل «Dmboard» ساخته شدن، چون ابزارهای خارجی بهخاطر تحریمها محدودیت دارن.
دیجیتال مارکتینگ یک انتخاب نیست و الزام شده
الان دیگه دیجیتال مارکتینگ یه انتخاب نیست، بلکه الزام شده. مثلاً سال 1385، کسبوکارها میتونستن انتخاب کنن که مغازه بزنن یا سایت راه بندازن. اما الان با پیشرفت تکنولوژی و مخصوصاً بعد از کرونا، همهچیز به سرعت دیجیتالی شد. سهم فروش آنلاین داره به سرعت رشد میکنه و توی ایران الان 8درصد و تو آمریکا 22درصد از خردهفروشی بهصورت آنلاین انجام میشه. پس هر چی زودتر تو این فضا حضور پیدا کنی، بهتره.
توی کسبوکارهای B2B هم از خیلی وقت پیش دیجیتال مهم بوده و الان دیگه توی B2C هم اهمیتش داره بیشتر میشه. خیلی از مشتریها اولین بار از طریق فضای دیجیتال با برندها آشنا میشن، چون مردم بیشتر وقتشون رو تو شبکههای اجتماعی و سایتها میگذرونن. مثلاً اکثر آدمها توی اینستاگرام، تلگرام و شبکههای اجتماعی دیگه وقت زیادی رو میگذرونن و به جای تلویزیون، همین فضاها رو دنبال میکنن.
البته برای بعضی کسبوکارها مثل نونوایی هنوز شاید دیجیتال مارکتینگ الزام نباشه، ولی برای بیشتر بیزینسها دیگه ضروریه. حتی اگه خودت کسبوکار نداری و کارمند هستی، یادگیری دیجیتال مارکتینگ میتونه شانس استخدامت رو بالا ببره. همونطور که 20 سال پیش بلد بودن Excel و Word یه امتیاز محسوب میشد، الان دیجیتال مارکتینگ هم همینطوره. مثلاً اگه بری برای یه شغل فروشندگی و بگی تولید محتوا بلدی یا کارهای دیجیتال مارکتینگ رو بلدی، شانس استخدامت چند برابر میشه.
من یه مورد داشتم که یه شرکت بزرگ میخواست چند نفر متخصص دیجیتال مارکتینگ استخدام کنه. برای اینکه مطمئن بشن این افراد واقعاً به کارشون واردن، از ما خواستن که مصاحبه فنی بگیریم. ما یه هزینهای میگیریم و آزمون آنلاین برگزار میکنیم تا ببینیم طرف واقعاً بلده یا نه. این شرکت حتی برای مهندس مکانیک هم مصاحبه داشت. وقتی لیستها رو دیدم، متوجه شدم که یه دانشجوی دانشگاه آزاد با معدل پایین رو انتخاب کردن، ولی چند نفر از دانشگاههای خوب رو رد کردن. پرسیدم چرا؟ جواب دادن چون اون فرد مهارت تولید محتوا داشت و میتونست مقاله برای سایت بنویسه، چیزی که بقیه بلد نبودن.
این نشون میده که بلد بودن دیجیتال مارکتینگ چقدر میتونه تو استخدام تأثیر بذاره. یعنی الان دیگه دیجیتال مارکتینگ تبدیل به یه الزام شده، حتی برای شغلهایی که مستقیم هم به این حوزه مربوط نیستن.
خیلیها فکر میکنن دیجیتال مارکتینگ نیاز به هوش خیلی بالا داره. البته یه جاهایی مثل کمپینهای تبلیغاتی ممکنه هوش ریاضی و تجزیه و تحلیل لازم باشه، ولی بیشتر این کار به استمرار و پشتکار نیاز داره، نه هوش بالا. بخشهایی مثل سئو و شبکههای اجتماعی بیشتر دقت و پیگیری میخواد. برای همین، کسایی که هوش خیلی بالایی دارن شاید نتونن توی این بخشها موفق بشن چون نیاز به تمرکز روی کارهای روتین دارن.
یه اشتباه دیگه اینه که خیلیها کارهای دیجیتال مارکتینگ رو ناقص انجام میدن. مثلاً یه پیج اینستاگرام درست میکنن و بعد از چند تا پست ولش میکنن یا سایت میزنن ولی بهروزرسانیش رو ادامه نمیدن. اگه میخواید نتیجه بگیرید، باید درست و کامل کار کنید. نیازی نیست همه شبکههای اجتماعی رو فعال کنید. اگه قراره فقط توی اینستاگرام فعالیت کنید، همون رو خوب انجام بدید.
در نهایت، دیجیتال مارکتینگ امروز دیگه انتخاب نیست، الزام شده و برای موفقیت باید درست و پیگیرانه کار کرد.
اشتباهات در دنیای دیجیتال مارکتینگ
یه مشکل خیلی مهم که خیلی وقتا میبینم، اینه که توی دیجیتال مارکتینگ بیشتر از اینکه روی انتخاب درست تمرکز کنن، روی نحوه استفاده وقت میذارن. مثلاً یکی میاد میگه «ما یه میلیارد خرج کردیم و هیچ نتیجهای نگرفتیم»، در حالی که مشکل اصلیشون انتخاب اشتباه ابزار بوده، نه نحوه استفاده. مثلاً ممکنه اینستاگرام رو انتخاب کرده باشن، در حالی که مشتریهای هدفشون اصلاً اونجا نیستن و شاید بهتر بود برن سراغ پلتفرمهای دیگه مثل روبیکا یا ایتا.
به عنوان صاحب کسبوکار، شما حق دارید برای کارتون خطمشی و قانون بذارید، ولی کارمند شما باید انعطافپذیر باشه و بدون توجه به ایدئولوژیها، توی هر پلتفرمی که لازمه فعالیت کنه. مثلاً خود من وقتی به کانادا رفتم، مجبور بودم از ایتا استفاده کنم چون مدرسه بچهها اخبار رو اونجا میذاشت. حتی یه گوشی جدا از ایران بردم تا بتونم بهش وصل بشم.
یه مثال دیگه هم بزنم: من برای یه کسبوکار مشاوره میدادم که محصولات مذهبی میفروختن. اینا توی ایتا با یه بودجه نه چندان زیاد، بعد از یک سال، تونستن بالای 10 هزار نفر عضو جمع کنن و هر پستی که میذارن، کلی فروش ازش میگیرن. چون اونجا مخاطبهاشون حضور دارن. پس انتخاب درست پلتفرم خیلی مهمه و نباید ایدئولوژی رو دخیل کنید. این یکی از بزرگترین اشتباهاتیه که باعث میشه پول زیادی به هدر بره. باید ببینید مخاطب کجا حضور داره و اونجا فعال باشید.
یه اشتباه رایج دیگه توی دیجیتال مارکتینگ، تصور «مفت بودن» همهچیزه. خیلیا، مخصوصاً صاحبان کسبوکار، فکر میکنن چون با یه کلیک به یه سایت میرسن، پس این کارها مجانیه، ولی اصلاً اینطور نیست. برای هر بیت و بایتی که به شما میرسه، یه عدهای زمان و هزینه گذاشتن. چه توی سایتها، چه شبکههای اجتماعی و چه برای تولید محتوا، یه تیم حرفهای پشتش کار کرده.
یه مشکل دیگه هم اینه که خیلی از دیجیتال مارکترها مخصوصاً تو حوزه سئو، بدون اینکه درست تحقیق کنن، سریع میرن سراغ ابزارهای Keyword Research. مثلاً یکی میخواد بُرس بفروشه، این سئوکارها هم سریع میزنن توی ابزارها دنبال کلمه کلیدیهای مرتبط، بدون اینکه واقعاً بازار رو بشناسن. در حالی که باید خودشون برن تو بازار، برن چندتا خرازی ببینن، از فروشندهها بپرسن و تحقیق کنن. این طوری میفهمن که مثلاً چه بُرسی بیشتر فروش داره و چرا مردم اون رو میخرن.
برای اینکه یک فردی، دیجیتال مارکتر خوب باشه. باید از پشت کامپیوترش بلند بشه، بره بین مردم، محصول رو از نزدیک ببینه، قیمتها رو بشناسه و از فروشندهها اطلاعات بگیره. این چیزا رو توی ابزارهای آنلاین پیدا نمیکنید، باید برید توی مغازهها و با آدما صحبت کنید.
ایمیل مارکتینگ هم مثل بقیه کارهای دیجیتال مارکتینگ نیاز به تحقیق داره. نمیتونیم همینطوری شروع کنیم و فقط ایمیل بفرستیم. اول باید بررسی کنیم که مخاطبامون چطوری از ایمیل استفاده میکنن. مثلاً ازشون بپرسیم آیا اصلاً ایمیلهاشون رو چک میکنن؟ آخرین ایمیلهایی که باز کردن چه موقع بوده؟ چطور تصمیم میگیرن کدوم ایمیل رو باز کنن و کدوم رو حذف کنن؟ یا مثلاً به چه ایمیلهایی توجه خاصی میکنن؟ ممکنه متوجه بشیم که بیشتر مشتریان فقط ایمیلهایی رو باز میکنن که فرستندهشون رو میشناسن. این یعنی اگه ایمیل ناشناس بفرستیم، احتمالاً باز نمیکنن. پس بهتره اول از طریق یه SMS بهشون اطلاع بدیم که یه ایمیل در راهه.
اهمیت شناخت رفتار مصرفکننده
بدون شناخت رفتار مصرفکننده نمیشه برنامهریزی دقیقی داشت. این مشکل وقتی بیشتر مشخص میشه که محصولات دیجیتال رو بدون در نظر گرفتن عادات و نیازهای مخاطب طراحی کنیم. یکی از مشکلات اینه که بعضی شرکتها به جای تحقیق واقعی روی رفتار مصرفکننده، صرفاً از ابزارهایی مثل Similar Web استفاده میکنن. در حالی که مهم اینه که با سوالات دقیق و حضوری از خود مخاطب اطلاعات بگیریم.
در دنیای دیجیتال، اینترنت سه تا هدف اصلی داره: سرعت، دسترسی جغرافیایی و شفافیت. دیگه مثل قدیم نیست که برای پیدا کردن یه محصول یا قیمتش، لازم باشه حضوری به فروشگاه بری. الان با یه جستوجو میتونی قیمتها رو مقایسه کنی و نظرات دیگران رو هم ببینی. پس تو این دنیای شفاف، فروشندهها هم باید شفافیت داشته باشن. دیگه نمیشه اطلاعات رو مخفی کرد و مشتری رو سردرگم گذاشت.
انواع ابزارهای دیجیتال مارکتینگ
سه نوع ابزار دیجیتال مارکتینگ داریم: ابزارهایی که تحت کنترل خودمونن، مثل سایت، ایمیل، و اپلیکیشن که میتونیم تصمیم بگیریم چه محتوایی رو به کی نشون بدیم. مثلاً میتونیم توی سایت بخشی بذاریم که فقط نمایندهها قیمت همکاری رو ببینن. دسته دوم، ابزارهاییه که کنترلشون دست ما نیست، مثل اینستاگرام و یوتیوب. مثلاً تو اینستاگرام ممکنه یه پست عالی بذاریم، ولی چون الگوریتمهاش دست ما نیست، شاید فقط به تعداد کمی از مخاطبامون نشون داده بشه.
دسته سوم ابزارهایی هستند که ما روی اونها کنترل داریم و میتونیم مدیریتشون کنیم، مثل وبسایت، ایمیل و اپلیکیشن. اما بعضی ابزارها هم هست که کنترل کامل روشون نداریم، مثلاً اینستاگرام یا دیجیکالا. ما توی یک پروژه صنعتی یه تجربه جالب داشتیم. یه مشتری اومد برای مشاوره و گفت میخواد سایتش تو سرچ گوگل بالا بیاد. بهش گفتیم باید روی سئو و گوگل ادز کار کنه، دامنش ir. نباشه و هاستش خارج از ایران باشه. وقتی همه کارها رو بهش توضیح دادیم، گفت که خیلی هزینهبره و تصمیم گرفت خودش کارمند استخدام کنه. بعد از چند وقت اومد پیشم و گفت که هزینه استخدام یه نیروی متخصص خیلی بالاست و صرفه نداره.
یه پیشنهاد ساده بهش دادم. گفتم به خانمش بگه یه اکانت فیک تو اینستاگرام درست کنه، به اسم «ممد جواب»، و بره زیر پستهای رقبا کامنت بذاره و کسبوکارشون رو معرفی کنه. خانمش هر روز میرفت توی پستهای رقبا و به سوالاتی که بدون جواب مونده بود، جواب میداد و صفحه اونها رو معرفی میکرد. با همین کار ساده، تونستن کلی مشتری جذب کنن.
یه مشتری دیگه هم بود که میخواست توی دیجیکالا فروشش رو بالا ببره. بهش گفتم قیمت محصولش رو بالاتر ببره، چون قیمت پایین باعث نمیشه که فروش بهتری داشته باشه. بهش گفتم تعدادی از نمایندههاش هم برن تو دیجیکالا و کامنت بذارن و کیفیت محصولش رو تأیید کنن. بعد از مدتی فروشش 20 برابر شد. این هم یه روش دیجیتال مارکتینگ که با استفاده از ابزارهای موجود مثل اینستاگرام، دیجیکالا و... . میشه بهسادگی فروش رو افزایش داد، بدون اینکه هزینه خیلی زیادی متحمل شد.
معرفی چند تکنیک در دنیای دیجیتال مارکتینگ
ما تو دیجیتال مارکتینگ چند تا تکنیک داریم که یکی از اونها «گروه سگها» هست. تو این تکنیک، میریم زیر پست یکی از افراد معروف و یه کامنت مثبت درباره یه محصول میذاریم، بعد چندین نفر دیگه هم میان کامنت ما رو تأیید میکنن و درباره اون محصول یا خدمات صحبت میکنن. بهعنوان مثال، فرض کنید پرویز پرستویی درباره یه آموزشگاه بازیگری پستی گذاشته. ما میریم زیر اون پست مینویسیم که «کاش زودتر با آموزشگاه شما آشنا میشدم، چون از فلان آموزشگاه استفاده کردم اما بهخوبی این نبود». بعد افراد دیگه هم میگن «بله، آموزشگاه طالبی هم خوبه، اما پرویز خان بهتره.» این باعث میشه اسم آموزشگاه دیگه هم سر زبونها بیفته.
یه تکنیک دیگه به اسم «گله گرگها» هم داریم. این روش اینطوریه که وقتی یکی یه کامنت منفی درباره محصول ما میذاره، یه سری آدم میان جوابش رو میدن و طرف رو به چالش میکشن. مثلاً یکی مینویسه «آموزشگاه پرویز پرستویی خوبه ولی گرونه» یا «آموزش طالبی رو امتحان کردم و ازش راضی نبودم». بعد کسایی میان و میگن «تو غلط کردی، پرویز خان بهترینه!» اینطوری، اون آدمها انگار خودشون دارن از برند دفاع میکنن و توجهها جلب میشه.
برای یادگیری دیجیتال مارکتینگ هم منابع زیادی معرفی کردم، مثل سایتهای متمم و HubSpot. اگر هم میخواید فروشگاه آنلاین راه بندازید، تو آپارات یه دوره 13 قسمتی رایگان گذاشتم که از پایه همه چیز رو توضیح میده.